باكستر « ( لمون )، كارمند دون پايه ى يك شركت بزرگ بيمه در نيويورك است. او آرام آرام، در مى يابد كه اگر كليد آپارتمانش را در اختيار بعضى از رؤسا، براى رابطه هاى مخفى با محبوبه هاى شان بگذارد در كارش ترقى خواهد كرد. تا اين كه خودش به طعمه ى رئيس بزرگ دل مى بازد.
این فیلم داستان دو نوجوان دردمند و عاشق را روایت میکند که به بیماری نادر فیبروز سیستیک مبتلا هستند. آنها به علت بیماری مشترکشان درمییابند که باید همیشه یک فاصلهی پنج فوتی را از هم رعایت کنند و…
یک آهنگساز به یک خواننده و بازیگر زن جوان کمک می کند تا در مسیر درست قرار گیرد، اگرچه خود او به واسطه مصرف الکل و مشکلاتش در مسیر سراشیبی قرار دارد و...
داستان فیلم در زمان آینده در شهر لس آنجلس اتفاق می افتد. تئودور « خواکین فونیکس » مرد میانسالی است که شغلش نوشتن نامه های عاشقانه از طرف افراد متقاضی به نامزدشان است. تئودور نامه های عاشقانه را به خوبی نگارش میکند ، گویی که عاشق ترین فرد روی زمین است. اما وی در زندگی شخصی خودش چندان موفق نیست...
راجع به یک رابطه پنهان و ممنوع دو گاوچران است که بهم علاقه عاطفی شدیدی دارند انیس (لدجر) و جک (گایلن هال) پس از گذشت چندین سال و تشکیل زندگی مشترک با همسرانشان باز هم به رابطه قبلی فکر می کنند و جک نهایتا تصمیم می گیرد انیس را پیدا کند…
ملوين يودال (نيکلسن)، نويسنده ي داستان هاي عاشقانه، مردي است سخت وسواسي، بي حوصله و کج خلق. زندگي او از اين رو به آن رو مي شود چرا که از يک طرف همسايه اش در بيمارستان بستري شده و او ناگزير به نگه داري از سگ او شده است. و از طرف ديگر بايد به حل مشکلات «کارول» (هانت) پيشخدمت کافه اي که او بدان رفت و آمد دارد، کمک کند. «کارول» طاقت تحمل «ملوين» را دارد و «ملوين» نيز به «کارول» بي علاقه نيست...
«الن» ( کلبر )، دختر نازپرورده ى میلیونرى به نام «الکساندر اندروز» ( کانولى )، از ازدواج ناخواسته اى که پدرش براى او ترتیب داده میگریزد. خبرنگار کارکشته اى به نام «پیتر وارن» ( گیبل ) سر راه الن قرار میگیرد و این دو در فرار از میامى به نیویورک همراه میشوند...
در اواسط قرن نوزدهم ، یک زن لال به همراه دختر خردسال خود و پیانوی گرانبها برای ازدواج ترتیب داده شده با یک صاحبخانه ثروتمند به نیوزیلند فرستاده می شود ، اما به زودی توسط یک کارگر محلی در مزارع مورد آزار قرار می گیرد.
ناشرى به نام « شپرد هندرسن » ( استوارت ) در شب کریسمس ، تحت تأثیر طلسم جادوگرى به نام « گیلیان هالروید » ( نوواک ) ، به او دل مىبندد ، برنامه ى ازدواجش با « مرل کیتریج » ( رول ) را به عقب مىاندازد ، و دنبال « گیلیان » به راه مىافتد .
چن نیان مانند بقیه، به تنهایی در حال آماده شدن برای آزمون است و همه چیز را کنار گذاشته و به آزمون میپردازد. همکلاسیاش به تازگی خودکشی کرده و نیان به سوژهی زورگوییهای بی رحمانه تبدیل شده است. در همین حال سرنوشت باعث میشود او…
تابستان سال ۱۹۶۵٫ «رابرت کینکید» ، عکاس مجله ی «نشنال جیوگرافیک» مأمور شده تا از «پل های مدیسن کانتی» عکس بگیرد. هنگامی که شوهر و بچه های «فرانچسکا جانسن» برای شرکت در بازار مکاره به آیووا رفته اند، «رابرت» با «فرانچسکا» آشنا می شود و رابطه ای چهار روزه را با او برقرار می کند...
«سام بالدوین» پس از مرگ همسر جوانش با پسر هشت ساله اش «جونا» تنها می ماند. او برای آغاز یک زندگی نو از شیکاگو به سیاتل می رود. از سویی «آنی رید» یک روزنامه نگار ساکن بالتیمور، وقتی صدای «سام» را از رادیو می شنود، ندیده و نشناخته، به او علاقه مند می شود و به سیاتل می رود …..
«هنری روث» (آدام سندلر) مردی است که از تعهد داشتن نسبت به یک زن می ترسد، تا اینکه دختری جذاب به نام «لوسی» را می بیند. آنها با هم بیشتر آشنا می شوند و هنری از این که دختر رویاهیش را پیدا کرده خوشحال است، تا اینکه درمیابد لوسی حافظه کوتاه مدتش را از دست داده و فردای آن روز دیگر هنری را به یاد نمی آورد.