ماری می خواهد از شغل خود و همچنین از معشوقش ، پل ، فرار کند. او رویای رفتن با ژان ، یک کارگر بارانداز را دارد. این دو مرد بر سر ماری در دو مورد با هم نزاع و دعوا می کنند ، اما پل بر او تسلط ندارد. ماری بچه ای دارد که بیمار می شود و با گذشت زمان ژان و یک همسایه فلج سعی می کنند به کودک کمک کنند...

مردی به امید آزادی همسر زندانی خود در یک پناهندگی کار می کند...

In a village in Brittany, a young maid and an old woman are spinning while the wind blows threateningly outdoors. In spite of the bad omen, the young maid's boyfriend decides to sail away. Worried, the young maid ask for help to a...

« فاوست » ( اکمان )، دانشمندى پا به سن گذاشته، با شیطان ( یانینگس ) پیمان مى‏بندد تا طاعون را از شهر دور کند. سپس وسوسه مى‏شود تا جوانى ابدى بیابد و خیلى زود دخترى را به نام « مارگریت » ( هورن ) فریب مى‏دهد.

در جزیره ای در سواحل بریتانی ، چهار مرد جلبک دریایی جمع آوری می کنند. دو دوست صمیمی جوان با هم دعوا می کنند و وقتی انگشت شست یکی آلوده می شود ، دوستش باید جان خود را در اقیانوس به خطر اندازد تا او را نزد پزشک ببرند.

It is the year 1839. Architect Jonathan Criswell receives a letter from his old friend Roderick Usher asking Jonathan to come and see him. Arriving along with his newlywed wife Jennifer, Jonathan finds Roderick and his sister Made...

  » رودریک آشر « ( پرایس )، مالک سپیدمو و مهیب خانه ‏اى مرموز و قدیمى است که هم‏راه با خواهرش، » مادلین « ( فائى ) گوشه‏ ى عزلت گرفته است. روزى » مادلین « خبر نامزدى‏ اش با » فیلیپ « ( دیمن ) را به او مى‏دهد. » رودریک « به » فیلیپ « مى‏گوید که او و خواهرش، آخرین بازماندگان » خاندان آشر «، به نوعى جنون مبتلا هستند که نباید به نسل دیگرى منتقل شود…

 « توميانه » ( بروكس ) دخترى شريف و خوش قلب است كه دستيار پدر داروسازش او را فريب مى‏دهد، و به خيابان‏گردى كشانده مى‏شود، اما غرور و متانت خود را از دست نمى‏دهد.