رنفيلد ( فراى )، فروشنده‏ى املاك و مستغلات به ترانسيلوانيا مى‏رود تا مقدمات فروش يك خانه‏ى بزرگ قديمى و متروك انگليسى را به بيگانه‏اى مرموز به نام كنت دراكولا ( لوگوسى ) فراهم كند. اما كنت به قالب اصلى خويش، خون آشامى 500 ساله، در مى‏آيد، رنفيلد را مى‏گزد و او را برده‏ى خود مى‏كند.

  « دكتر گريفين » در حركتى جنون‏آميز با آزمايش محلولى شيميايى روى خود، نامرئى مى‏شود و پس از آن با نااميدى، نامزدش ( استوارت ) را ترك مى‏كند تا دارويى خنثى‏كننده بيابد...

یک مومیایی متحرک زنان زیبایی را که تصور می کند تناسخ معشوقه سابقش هستند را تعقیب می کند و...

پس از مدتها پس از مرگ هیولا ، پسر دکتر فرانکشتاین که به قلعه آبا و اجدادی بازگشت ، با چوپان دیوانه ای روبرو می شود که موجودی را پنهان می کند. او برای پاک کردن نام خانوادگی ، موجودی را زنده می کند و سعی می کند او را احیا کند.

شبى توفانى در ژنو ، « مرى شلى » ( لنچستر ) ادامه‏ى داستان « فرانكنستاين » را براى « پرسى شلى » ( والتن ) و « لرد بايرون » ( گوردون ) ، تعريف مى‏كند : مخلوق ( كارلوف ) موفق به گريز از دست گروه تعقيب گنندگان خشمگين مى‏شود و پس از چندى دكتر « پرتوريوس » ( تسيگر ) ، دانشمند خبيث از ؛ « فرانكنستاين » مى‏خواهد كه با او براى خلق مخلوقى مؤنث هم‏كارى كند و همدمى براى مخلوق قبلى بيافريند.

پس از اینکه گیاه شناس ، ویلفرد گلندون در جستجوی یک گل نادر به تبت سفر کرد ، او به لندنی بازگشت که مورد قتلهایی قرار گرفته که فقط کار گرگهای خونخوار می باشد...

The Wolf Man and Count Dracula beg Dr. Edelman to cure them of their killing instincts but Dracula schemes to seduce the doctor's nurse.

مردی منظم به خانه خودبازگشته و توسط موجودی افسانه ای مورد حمله قرار می گیرد.او آلوده به بیماری می شود که ذهن قانونمندنش وجودش را انکار می کند و...

A deranged scientist escapes from prison and recruits Dracula, Frankenstein's monster and the Wolf Man to get revenge on his behalf.

 دانشمند جوانى به نام «دكتر هنرى فرانكنستاين» ( كلايو ) مشغول آزمايش‏هايى براى حيات بخشيدن به مردگان است. او تحقيقاتش را با استفاده از اجسادى كه با كمك دستيار گوژپشتش، « فريتس » ( فراى ) از گورستان‏ها میربايد، به انجام می‏رساند...