حسام برای درمان بیماری اش مجبور است به خارج از کشور سفر کند. سارا همسر او مخارج سفر او را تامین می کند، اما می گوید که این پول را از محل ارثیه پدرش به دست آورده است. حسام بهبودی می یابد سارا پنهان از چشم شوهرش با کار سخت و مداوم خیاطی سعی می کند بدهی های خود را پرداخت کند و…

“پری” دانشجوی ممتاز که از همه مزایای زندگی یک دختر جوان برخوردار است، با خواندن کتابی دچار تحولات فکری میشود. او از زندگی معمولی دل کنده شده و در وادی دردناک پریشانی سرگردان میشود. کتاب به برادر بزرگ‌تر پری “اسد” تعلق دارد که در حادثهٔ آتش‌سوزی کلبه‌اش درگذشته است. برادر دیگر او می‌کوشد او را از پریشانی برهاند…

A man from village goes to city, to find a job and marry a wife. But encounters with a lot of troubles he did not expect.

پسر جوانی به نام علی، سعید کنگرانی، که با خانواده‌اش در محله‌های حاشیه‌نشین تهران زندگی می‌کند پدر بیمارش، اسماعیل محمدی، را برای معالجه به بیمارستان بزرگی می‌برد، نمی‌تواند پدرش را بستری کند و در پیاده‌رو کنار نرده‌های بیمارستان چند روزی را سپری می‌کنند تا این که با شخصی به نام سامری، عزت‌الله انتظامی، روبه‌رو می‌شوند. پدر از او کمک می‌خواهد، سامری به پدر و پسر می‌گوید که اگر می‌خواهند به سادگی پول زیادی به دست آورند فردای آن روز صبح زود ساعت شش سر چهارراه منتظر او باشند

An impotent,nervous,unbalanced postman, having a beautiful wife, lives in his master s house. When the educated nephew of the master comes back from Europe, complications occur which result to bad events for postman and his wife.

Maryam Banoo, a depressed wealthy woman, finds out that her husband is having an affair with another woman. Her husband leaves the house after Maryam Banoo understands the truth. Maryam feels lonely and, by accident, she finds a p...

A woman tries to escape from the much older man she was forced to marry.

همه امید زندگی مش حسن به تنها گاوی است که در طویله اش دارد و از وجود آن علاوه بر امرار معاش خانواده خود، افراد روستا را نیز بهره مند می سازد....

Students of a guidance school try to stand up against vice-principal's oppressing rules.

برای خانواده‌ای با آبرو، مهمان سرزده که تازه عروس و داماد هستند می‌آید و چون وضع مالی خانواده خوب نیست، همسایگان دست به دست هم می‌دهند تا آبروی صاحبخانه را حفظ کنند…

Nadi is interested in playing, but her father strongly opposes music, and this is where her problems begin.