وقتی “دراکولا” از قلعه خود رانده می شود نقشه انتقام از اسقفی که مراسمی برای ازدواج با دختری جوان را اجرا کرده می ریزد…

مرد جوانی به نام "پول کارسون" شب را در قلعه "کنت دراکولا" سپری می کند. او به قتل رسیده و پس از مدتی برادرش به دنبال او وارد شهر می شود و...

دو زوج که به اروپای شرقی سفر کرده اند بر خلاف هشدار مردم محلی تصمیم می گیرند از "کارلزباد" دیدار کنند. آنها که توسط راهنمایشان در خارج یک دهکده رها می شوند، به قلعه ای عجیب وارد شده و توسط مالک شیطانی قلعه پذیرایی می شوند و...

 شکارچی خون‌ آشام‌ها، ون هلسینگ، به ترانسیلوانیا بازگشته تا یک خون آشام خوش تیپ و قیافه بنام بارون را نابود کند. او به دست معلم یک مدرسه بنام ماریان درست شده است…

وقتی "جاناتان هارکر" به قلعه "دراکولا" حمله می کند،او به شهری در نزدیکی سفر کرده و شروع به شکار خانواده نامزد "هارکر" می کند.تنها شخصی که می تواند در مقابل او قرار بگیرد،"دکتر ون هلسینگ" دوست قدیمی "هارکر" و شاگرد خوناشامها است که مصمم است "دراکولا" را هر طور که شده نابود سازد...

After being reanimated, Baron Frankenstein transfers the soul of an executed young man into the body of his lover, prompting her to kill the men who wronged them.

Baron Frankenstein works with a mental patient to reanimate the dead.

Upon returning to his home village to continue his experimental research, the destitute Dr. Frankenstein revives his old creature, but a hypnotist wants the monster to control for himself.