داستان فیلم درباره پسر و دختری عاشق با دو دنیای متفاوت است که هرچقدر خانواده آهنها تلاش می کنند این دو را از هم جدا کنند فقط آنها را بی پرواتر می کنند و …

"دیل" پس از مرگ پدرش وارد یک مسابقه ماشین رانی می شود اما...

«املين» (جوزفسن)، دخترکي يتيم و «ريچارد» (کوئن)، کوچک ترين مسافران يک کشتي بادباني عازم سن فرانسيسکو هستند. کشتي آتش مي گيرد و بچه ها همراه آشپزکشتي، «پدي» (مکرن)، با قايق نجات خود را به جزيره اي ناشناخته مي رسانند.

A teenage girl lives as a prostitute in New Orleans in 1917.

«جوئل» ( کروز ) جواني است صاف و ساده با آرزوهايي بزرگ براي آينده اش که با پدر ( پراير ) و مادر ( کارول ) مصلحت انديش و معقولش در حومه ي شيکاگو زندگي مي کند. پدر و مادر به سفر مي روند و «جوئل» شروع مي کند به لذت بردن از تنهايي و آزادي اش در خانه ي شيک و خالي...

Translation is too long to be saved در جنوب غربی آمریکا در دهه 1950، ولگرد میانسال، بودری دمریل (پیتر فوندا) به عنوان یک کارت‌باز که از شهری به شهر دیگر نقل مکان می‌کند، زنده می‌ماند. اما آخرین پیروزی او غنایم ناخواسته ای را در قالب واندا نوادا (بروک شیلدز)، یک نوجوان 13 ساله آتشین به ارمغان می آورد...

اواخر قرن نوزدهم. «شانن» ( کيدمن )، دختري از يک خانواده ي ثروتمند در منطقه اي فقير در شمال ايرلند تصميم دارد که به امريکا برود چون در يک آگهي ديده که در اوکلاهما زمين مجاني مي دهند. او در اين سفر پسر کشاورزي به نام «جوزف» ( کروز ) را نيز همراه خود مي سازد...

یک مرد جوان باید ارباب تاریکی را که قصد دارد روشنایی روز را از بین ببرد و همینطور دختر مورد علاقه او را برباید، متوقف سازد...