در عواقب هولوکاست هسته ای، گروهی از روشنفکران در آرزوی یافتن امید در دنیای جدید کم رنگ و بی رنگ هستند. در میان آنها، یک معلم تاریخ سعی می کند از طریق نامه هایی با پسر گم شده اش تماس بگیرد.

In a post-apocalyptic world, in which a large part of the population consists of demented and deformed mutants being kept in reservations, a man embarks upon visiting the ruins of a museum buried under the sea which can only be ac...

درباره بازیگری درخشان در روسیه است که بزرگترین نقش زندگی خود را بر عهده می گیرد - نقش یک مرد دیگر. تحت تأثیر ایده‌های نمادگرایی و عصر نقره، او تصمیم می‌گیرد تا به زندگی دوپلگانگر خود - یک رهبر انقلابی در روسیه شوروی جدید - لغزش دهد و...

در روسیه امروزی، داستان سیندرلا پایان خوشی ندارد...

 فیلم “رقصِ واقعیت” ساخته ی آلخاندرو خودوروفسکی، به نوعی روایتگر زندگی کودکی این فیلمساز کهنه کار شیلیایی است.

ماکائو مستعمره پرتغال، قرن نوزدهم. "آقای کلی" تاجر ثروتمندی و هدف شایعات بسیاری در شهر است. او سالهای زیادی را در چین سپری کرده و اکنون بسیار سالخورده است. او داستانی واقعی که سالها پیش شنیده را بازگو می کند و...

Russian provincial town in the middle of the 1930s Stalin's Great Purge. Ivan Lapshin, the head of the local police, does what he has to do. And he does it well.

"شعره بی پایان" بازگوی دوره ای از زندگی یک هنرمند شیلی (آلخاندرو خودورفسکی) برای شاعر شدن که خود را از تمام محدودیت های سابق خود و خانواده اش آزاد می سازد ، او در دهه 40 میلادی بعد از اینکه با "انریکه لین" ملاقات می کند به پر سرو صدا ترین شاعره آن زمان تبدیل می شود و ...

جنگلبان متاهلی در دوران جنگ جهانی دوم به هندوچین فرستاده می شود تا جنگلها را مدیریت کند.او با یک تایپیست جوان ژاپنی آشنا شده و به او قول می دهد همسرش را ترک کند اما به قولش عمل نمی کند.پس از پایان جنگ او دوباره پیدا شده و رابطه مخفیانه آنها ادامه پیدا می کند و...

جایی در شمال روسیه، در یک صومعه کوچک ارتدوکس روسی، مردی غیرعادی زندگی می‌کند که رفتار عجیبش راهبان همکارش را گیج می‌کند، در حالی که دیگرانی که از جزیره دیدن می‌کنند، معتقدند که این مرد قدرت شفا دادن، جن‌گیری شیاطین و پیش‌گویی آینده را دارد...

الکس به همراه خانواده اش برای مدتی به خانه ی پدری اش در روستا می رود.در آنجا ورا به الکس می گوید که باردار است اما بچه از الکس نیست...