قرار است مراسم جشن سالمندی دونا بهترین شب زندگی او باشد، اگرچه یک قاتل سادیسمی از گذشته او نقشه های متفاوتی برای او و دوستانش دارد...

«مایکل» که به تازگی از مدرسه نظامی به خانه بازگشته است ، مادر خود را شاد و خوشحال در حال زندگی با دوست پسر جدیدش می بیند ، اما هر چه بیشتر می گذرد و دو مرد یکدیگر را بیشتر می شناسند بیشتر نسبت به هم بدگمان می شوند ، مایکل با تکیه بر شواهد خود سعی دارد اثبات کند که ناپدریش یک قاتل قدیمی است...

گروهی از جوانان بی خبر به داخل موزه وارد می شوند که به زودی باید برای زنده ماندن خود مبارزه کنند تا تبدیل به یکی از مجسمه های موزه نشوند…

بیست و پنج سال پیش در دانشگاه پندلتن، یکی از استادان پس از کشتن شش دانشجو به زندگی خودش هم خاتمه داده است. حالا، زمانی که یک رشته قتل های مرموز در دانشگاه اتفاق می افتد، یکی از دانشجویان به نام «ناتالی»  به این نتیجه می رسد که این قتل ها بر اساس «افسانه ی شهری» پندلتن رخ می دهند.…

دیوید به همراه همسرش امی در حال رانندگی در جاده ای خلوت است. این دو که با هم اختلاف دارند مشغول جر و بحث هستند که ناگهان با حیوانی وسط جاده روبرو می شوند و در نتیجه اتومبیل آنها خراب می شود و آنها به مسافرخانه ای در همان نزدیکی می روند ولی آنجا در واقع مسافر خانه نیست...

یک دختر نوجوان یتیم توسط زوجی به سرپرستی گرفته میشود. اما زمانی که به خانه ی آن ها می رود، می فهمد که آن زن و شوهر مهربانی که به نظر می رسیده اند،‌ نیستند...

زوج جوانی که بتازگی ازدواج کرده و در یک خانه ی دور افتاده ساکن هستند، در نیمه شب مورد حمله سه غریبه که صورت هایشان را با ماسک پوشانده اند قرار می گیرند …