ریوتا معماری موفق در توکیو است، که ساعتهای زیادی از شبانه روز را برای تامین زندگی همسرش میدوری و پسر شش ساله‌اش، کیتا، به کار اختصاص می‌دهد. اما وقتی که آزمایش خون نشان می‌دهد که کیتا به هنگام تولد با کودکی دیگر جابجا شده است، این دو خانواده بسیار متفاوت به یکدیگر میرسند و مجبور به گرفتن تصمیمی سخت و سرنوشت ساز میگردند.

"ایچیکو" در یک شهر بزرگ زندگی می کند، اما تصمیم گرفته تا به زادگاه کوچکش کوموری بازگردد. این روستای کوچک بر روی یک کوه در منطقه‌ی توهوکو قرار دارد. او دختری خودکفا است، انرژی زندگی اش را از طبیعت می گیرد و از غذاهای فصلی موجود در کوهستان تغذیه می کند...

ایچیکو در یک شهر بزرگ زندگی می کرد ، واقع در کوهی در منطقه توهوکو او خودکفا است. ایچیکو از انرژی زندگی در میان طبیعت و خوردن غذاهایی که از مواد فصلی تهیه می کند برخوردار می شود.

 فیلم ، درامی‌ درباره فرزندانی است که در یک روز تابستانی به دیدار پدر و مادر پیرشان می‌روند . پدر و مادر آنها سال ها است که در خانه خانوادگیشان زندگی می‌کنند.پسر و دختر آنها برای دیدار با آنها خانواده خود را نیز با خود همراه می‌کنند…

یک گروه موسیقی دخترانه باید پیش از جشنواره مدرسه خود، نواختن یک آهنگ را بیاموزند و...

در یک آپارتمان کوچک توکیو ، آکیرای دوازده ساله باید از خواهر و برادرهای کوچک خود مراقبت کند ، پس از اینکه مادر آنها آنها را ترک کرد و هیچ نشانه ای از بازگشت نشان نداد.

 ریوتا در که در گذشته نویسنده‌ی موفقی بوده همچنان در آن روزها زندگی می‌کند و درآمدی که از طریق کارآگاه خصوصی بودنش بدست می‌آورد را در قمار هدر می‌دهد تا حدی که حتی از پس حمایت مالی فرزندش نیز به سختی بر‌می‌آید...

فیوگو و جیاژن در چین دوران سختی را تحمل می کنند.فیوگو به قمار اعتیاد دارد همه چیز خود را از دست می دهد و جیاژن مجبور به کارگری برای دیگران می شود.ولی آنها موفق به ساخت یک خانواده می شوند و...

ظاهراً شوهر زن جوانی بدون اخطار و دلیل خودکشی می کند و همسر و نوزادش را پشت سر می گذارد.