یک دانشمند هندی مقیم ایرلند مظنون به فروش تکنلوژی سری ساخت نوعی موشک به پاکستان است. دولت هند یک مامور با نام «تایگر» ( سلمان خان ) را برای بررسی این موضوع به ایرلند می فرستد...

داستان فیلم در دهه ی 70 رخ میدهد و درباره ی پسر بچه ای میباشد که از هیچ شروع میکند و میخواهد بر کل شهر کولار حکومت کند، ولی این مسیر بسیار دشوارتر از چیزیست که بنظر میرسد و...

یک جنایت کاره حرفه ای (آکشی کومار) وارد شهری شده و با حقه های خودش از مردم به عنوان کمک برای سرقتِ عتیقه جاتی که درون یک قطار وجود دارد ، استفاده میکند و ...

"سامر" به شهر گوئا رفته و در آنجا عاشق "رانی" می رود.اما هم اتاقی جدید او "سانی" نقشه های دیگری برای او دارد...

A pair of bodyguards for a politician find their positions under threat when their employer is implicated in a scandal. Fleeing to Mumbai they find work with a gangster, but also find that the police are onto them.

دو ناسازگار در شهر کوچک به زندگی کلاهبرداری روی می آورند و به دو نفر بدنام تبدیل می شوند که به نام های بانتی و بابلی شناخته می شوند. با این حال، آنها به زودی توجه یک کمیسر پلیس سختگیر را به خود جلب می کنند...

London, an overcrowded cafe, one table to share. Two strangers tell each other "how I met my fiancé" stories to kill time. Rikki (Abhishek Bachchan) met his fiance Anaida (Lara Dutta) at the Ritz in Paris and Alvira (Preity Zinta) met her prince charming Steve (Bobby Deol) at Madame Tussauds in London. Stories unfold and by the end of their session the two have alarmingly gotten attracted to each other. What follows is a crazy love story full of lies, deceits and a complicated quadrangle - Rikki and Alvira have gotten themselves as well as Anaida ad Steve in to a lovely mess, where each of them have to think quick on their feet, dancing around each others emotions playing musical chairs and lying through their teeth. If opposites attract - then this is it. Written by Official Source

پس از چندین اقدام ناموفق در خودکشی، یک زوج تصمیم می گیرند به هم زندگی کرده و در روز سال نو یکدیگر را به قتل برسانند...

Four slackers decide to avenge their humiliation at the hands of a con-man.