دکتر رز کوتر پس از مشاهده یک حادثه عجیب و غریب و آسیب زا در مورد یک بیمار، شروع به تجربه اتفاقات ترسناکی می کند که توضیحی برای آن ندارد. در حالی که یک وحشت شدید شروع به تسخیر زندگی او می کند، رز باید برای زنده ماندن و فرار از واقعیت وحشتناک جدید خود با گذشته اش روبرو شود...

یک بازیگر جوان که به تازگی به همراه دوستش به شهر نقل مکان کرده است ، متوجه یک غریبه مرموز می شود که او را از کنار خیابان تماشا می کند...

دوستان نوجوان صمیمی سیسیلیا و اِما پس از یک دهه با یکدیگر برخورد می کنند. سیسیلیا به آخر هفته مجردی اما دعوت می شود که در یک کابین دورافتاده با قلدر دبیرستانش که تمایل به انتقام دارد گیر می شود ....

یک شخصیت اینترنتی شرمسار سعی می کند با پخش زنده خود در خانه ای متروکه، طرفداران خود را به دست آورد. هنگامی که او به طور تصادفی یک روح انتقام جو را آزاد می کند، رویداد بازگشت او ، به مبارزه ای برای زندگی اش تبدیل می شود...

زندگی یک زن که به دقت ساخته شده است، زمانی که سایه ای ناخواسته از گذشته اش برمی گردد، از هم می پاشد و او را مجبور می کند تا با هیولایی که دو دهه از آن فرار کرده بود، مقابله کند...

یک خانواده دانمارکی از یک خانواده هلندی که در تعطیلات با آنها آشنا شده بودند دیدن می کنند. زمانی که دانمارکی‌ها سعی می‌کنند مودب بمانند، چیزی که قرار بود یک آخر هفته ایده‌آل باشد، کم کم آشکار می‌شود...

یک معلم مدرسه ابتدایی وقتی با زنی از گذشته خود روبرو می شود، ترکیبی از زنان همفکر را سازماندهی می کند که منجر به زنجیره ای از رویدادها می شود...

مهمانی خانه داری آدام و مارگو موفقیت آمیز است. با این حال، یک زوج مرموز مدت ها بعد از رفتن همه مهمانان دیگر آنجا معطل می مانند. زوج ناخوانده خود را به عنوان همسایه های ثروتمند آنها ، تام و ساشا، نشان می دهند. آدام و مارگو شروع به مشکوک شدن می کنند که این دوستان جدید در واقع غریبه های دوگانه ای هستند...

ایوی پس از مرگ مادرش و نداشتن بستگان شناخته شده دیگری، او یک آزمایش دی ان ای می گیرد و پسر عموی گمشده ای را پیدا می کند که هرگز نمی دانست او وجود دارد. ایوی که توسط خانواده جدیدش به یک عروسی مجلل در حومه انگلیسی دعوت می شود، توسط مجری اشرافی جذاب اغوا شد. با این حال، او به زودی در یک کابوس برای زنده ماندن قرار می گیرد ...

مردی دلشکسته با صدایی عجیب خود را در حمام گرفتار می بیند که ...

لینا کلامر، دختر گم شده کیتی مائورووا و ریچارد مائورووا، زنی است که پس از جعل هویت به عنوان «استر» از کم‌کاری هیپوفیز رنج می‌برد. ریچارد متقاعد می‌شود که این دختر او نیست، در حالی که کتی با این باور مخالف است که شوهرش از پارانویا و توهم رنج می‌برد. لینا سعی می‌کند آنها را از هم جدا کند و باعث ایجاد مشکلات اساسی برای خانواده می‌شود. اما این زوج سریعاً به گذشته تاریک و تاریخ قتل‌آمیز لینا پی بردند و او را تهدید کردند، لینا خشمگین می‌شود و «اولین قتل» خود را انجام می‌دهد...