ماکابه ماسامونه در کودکی بچه تپل و شکمویی بود و همین باعث میشد که همش مورد تمسخر همسن و سال هاش قرار بگیره. ولی عذاب واقعی موقعی شروع شد که دخترک پولدار و محبوبی به نام آکی آداگاکی لقب «خوکی» رو روش گذاشت. ولی حالا چندین سال از اون زمان اسف بار گذشته. ماکابه توی این چند سالی که غیبش زده بود طی تمرینات سخت خودش رو تبدیل کرده به یه پسر خوشتیپ و خوشگل و درس خون و محبوب… همه و همه برای اینکه بار دیگه و با ظاهری جدید با آکی روبرو بشه… اما ایندفعه با قصد انتقام. ماکابه با کمک خدمتکارِ به ظاهر وفادار آکی (یوشینو کویوای) از هر موقعیت و هر روشی استفاده میکنه تا به تدریج آکی رو عاشق خودش کنه و در لحظه آخر… بااام… ردش کنه و قلبش رو بشکنه. گرچه آکی مثل دختر های معمولی نیست. الکی نیست که لقب شاهدخت بی رحم رو روش گذاشتن. ولی آیا ممکنه این دختر بی رحم و بی احساس عاشق ماکابه بشه؟ و اگر بشه هم ماکابه واقعا میتونه انتقامش رو بگیره یا در مسیر چالش های به دام انداختن قلب آکی، قلب خودشه که اسیر میشه؟

ناگی اومینو، فوق دانش‌آموز 16 ساله، دانش‌آموز سال دوم دبیرستان آکادمی مگوروگاوا، در بدو تولد تغییر یافت. او در راه رفتن به یک شام برای ملاقات با والدین خود، به طور تصادفی با اریکا آمانو وحشی و صریح آشنا می شود که مصمم است ناگی را دوست پسر جعلی خود قرار دهد زیرا او هرگز نمی خواهد واقعاً ازدواج کند. اما هنگامی که ناگی به شام ​​می رسد، متوجه می شود که والدینش تصمیم گرفته اند با ازدواج راحت او با دختری که پدر و مادرش بزرگ کرده اند ازدواج کند... که معلوم می شود کسی جز خود اریکا نیست!

لئون، کارمند اداری، در یک بازی ویدیویی دوست‌یابی به یک شخص تنبیه‌کننده تبدیل می‌شود، که در آن زنان برتر هستند و تنها مردان زیبا روی میز می‌نشینند. اما لئون یک سلاح مخفی دارد: او همه چیز را از زندگی گذشته خود به یاد می آورد، که شامل یک نمایش کامل از همان بازی است که اکنون در آن گیر افتاده است. تماشا کنید که لئون جرقه انقلابی را برای تغییر این دنیای جدید به منظور برآورده کردن آرزوی نهایی خود فراهم آورد و ...

آمنه تنها در یک آپارتمان زندگی می کند و زیباترین دختر مدرسه، ماهیرو، همسایه خانه است. آنها تقریباً هرگز صحبت نکرده اند - تا روزی که او را در یک روز بارانی در مضیقه می بیند و چتر خود را به او قرض می دهد. برای جبران لطف، او به او کمک می کند تا در خانه کمک کند، و با نزدیک شدن فاصله بین آنها، یک رابطه به آرامی شروع به شکوفا شدن می کند…

هاجیمه ناگومو 17 ساله یک اوتاکوی معمولی است. ولی، زندگی ساده او از شب بیداری و خوابیدن در مدرسه ناگهان زیر و رو می شود، همراه باقی کلاس، به دنیایی فانتزی احضار می شود!همچون قهرمانان با او رفتار می شود و وظیفه نجات بشریت از انقراض به او سپرده می شود. اما چیزی که به نظر آرزی هر اوتکویی است به کابوس هاجیمه بدل می شود. در حالی که سایر همکلاسی ها قدرت های خداگونه ای دریافت کرده اند کار هاجیمه تنها یک مهارت تغییر شکل دارد. باقی همکلاسی ها او را به خاطر ضعف مسخره می کنند و او به زودی خودش ر در ناامیدی می یابد. آیا او می تواند در این دنیای خطرناک پر از هیولاها و شیاطین زنده بماند؟

داستان روی آلتو گلدفیلد متمرکز است، دانش‌آموزی در یک آکادمی جادویی که قصد دارد در همه جادوها استاد شود. با این حال، هنگامی که او در آستانه شکست در کلاس در مورد احضار جادو است و در خطر یک سال عقب افتادن است، یک گریمور احضار کننده قدیمی را پیدا می کند. به دنبال دستورات آن، او یک دایره جادویی می نویسد، و در نهایت یک شیطان قدرتمند به نام Vermeil را که مدت ها پیش مهر و موم شده بود، احضار می کند و او را برای خود آشنا می کند. با این حال، ورمیل شهوانی گهگاه به انرژی جادویی از آلتو نیاز دارد که با بوسیدن عمیق او ادعا می کند.

رنتورو آیجو، دانش آموز دبیرستانی، در دوران دبیرستان 100 بار توسط دختران رد شد. او برای شانس بهتر در دبیرستان به یک زیارتگاه می رود. خدای عشق ظاهر می شود و به او قول می دهد که او به زودی 100 نفر را که مقدر است با آنها قرار ملاقات بگذارد، ملاقات خواهد کرد. اما یک شرط وجود دارد: اگر دو نفری که سرنوشت با آنها آشنا می شود، عاشقانه یکدیگر را دوست نداشته باشند، می میرند. رنتورو و 100 دوست دخترش در دبیرستان چه سرنوشتی خواهند داشت؟

«آماکاوا هاروتو» جوانیست که قبل از روشن شدن شمعش با دوست دوران کودکی‌اش که پنج سال پیش ناپدید شد دار فانی را وداع کرد، و «ریو» پسریست که در منطقه فقیر نشین زندگی میکند و میخواهد انتقام قتل مادرش را که در پنج سالگیش ترکش کرد بگیرد. زمین و دنیایی دیگر. دو فرد با پس زمینه ها و ارزش های کاملا متفاوت. بنا بر دلایلی خاطرات و شخصیت «هاروتو» که قرار بود مرده باشد وارد بدن «ریو» میشوند و...

شامل داستان هایی از مانگا که در انیمه اصلی اقتباس نشده است.

در دنیایی که جادو واقعیت دارد، دو خواهر و برادر به نام‌های تاتسویا و میوکی شیبا برای تحصیل در دبیرستان جادو ثبت نام می‌کنند. ورود آنها به دانشکده، آرامش این مکان را برهم می‌زند.

یک بیماری اسرارآمیز و مهلک درحال شیوع در کل جهان است و باعث مرگ فاجعه بار نسل بشر و افزایش حملات به انسانها توسط مردگان متحرک شده است.در ژاپن چندین دانش آموز دیرستانی و یک پرستار مدرسه مدتی کوتاه بعد از اینکه دبیرستان آنها توسط زامبی ها تسخیر شد ، برای فرار از دبیرستان فوجیمی با هم متحد میشوند. افراد این گروه قصد دارند که بفهمند چه کسی یا چه چیزی باعث این فاجعه شده است و در همان زمان باید برای زنده ماندن در این جهنم با تمام توان مبارزه کنند.