داستان این فیلم در مورد دانش آموز جدید دبیرستانی است که از یک شهر دور از استان Jeolla به سئول پایتخت انتقال یافته است او هنگامیکه عصبی میشود لهجه اش کوچک وتغییر میکند …

فیلم مبتنی بر وقایعی است که در مدرسهٔ ناشنوایان گوانگجو این‌هوا اتفاق افتاد؛ جایی که دانش‌آموزان جوان ناشنوا توسط اعضای هیئت علمی به صورت مکرر تحت آزار جنسی قرار می‌گرفتند. این آزارها در یک دورهٔ پنج ساله و و در دههٔ ۲۰۰۰ اتفاق افتاد...

یک رمان نویس زن سفری طولانی را برای بازدید از کتابفروشی که توسط همکار جوان‌تری اداره می‌شود ، آغاز می کند . سپس او به تنهایی از یک برج بالا می رود و با یک کارگردان سینما و همسرش برخورد می کند...

A professor in the film department at a provincial university goes to Seoul to meet his senior, who works as a film critic, and stays in a northern Seoul village for three days.

The secret relationship between a student and a teacher, will their love last?

A woman in 40s living at friends home answers briefly, and a man in 70s living alone end up giving longer answers, had visitor for lunch in front of their guests, coincidentally they both added hot pepper paste to their ramyun.

گامهی در حالی که شوهرش در یک سفر کاری به سر می‌برد با سه تن‌از دوستان خود در حومه سئول آشنا می‌شود. مکالمات دوستانه‌ای بین آنها شکل می‌گیرد اما هر کدام از آنها دارای جریان‌های متفاوتی هستند...

داستان فیلم درباره رفاقت دو زن از دو فرهنگ مختلف است که از نحوه آشنایی آنها تا جزئیات زندگیشان را روایت میکند...

بیونگسو، کارگردانی است که به همراه دخترش جئونگسو، طراح داخلی ، به ساختمانی می رود که متعلق به دوست قدیمی اش است که قبلاً در زمینه طراحی تاسیس شده بود. او به آنها یک گشت و گذار در ملک می دهد که شامل یک رستوران و استودیو آشپزی در دو طبقه اول، دفتر کار او در زیرزمین، یک اقامتگاه در طبقه سوم و یک استودیوی هنرمند در بالا است. هر سه آن‌ها دوستانه صحبت می‌کنند و نوشیدنی می‌نوشند تا اینکه یک تماس کاری بیونگسو را از آنها جدا می‌کند. وقتی برمی گردد، او همان جا است، اما در زمان دیگری، و صاحب ساختمان او را به طبقه دوم دعوت می کند...

اکنون چله زمستان است و شاعری که در یک هتل اقامت دارد از پسرش می خواهد که به دیدار او بیاید. این هتل یک میزبان جدید و مجرد دارد که در واقع به همراه دوستش در این هتل زندگی می کند. این دو دوست با هم در یک اتاق زندگی می کنند و بسیار با همدیگر صمیمی هستند. طولی نمی کشد که این شاعر به دختر جوان علاقه مند می شود و به جایی می رسد که دیگر نمی تواند در برابر وسوسه های خود مقاومت کند. در ادامه، زندگی این شاعر و این دختر جوان در چند مرحله به هم وابسته و دوباره از هم گسسته می شود و به طور بالقوه به یک استعاره برای زندگی مدرن تبدیل می شود…

یک بازیگر جوان محیط را کاوش می‌کند، منتظر نور مناسب برای ظاهر شدن است و از ساحل به افق نگاه می‌کند...

گیونگ سو در شهر دلگیر و سفت و سخت سئول بازیگری است که روی صحنه نسبتاً شناخته شده است. او به کارگردانی که خوب می شناسد اعتماد کرده و در فیلمش بازی کرده است، اما شکست می خورد. او اصرار دارد که دستمزد بازیگریش را دریافت کند، اما تنها چیزی که به دست می‌آورد صرفاً یک ارزش بزرگ است. او همچنین فرصت بازی در فیلم بعدی کارگردان را از دست می دهد...