یک مرد جوان مبتلا به بیماری لاعلاج درخواستی غیرمتعارف از تلویزیون محلی می کند...

داستان عکاسی ضد کریسمس است که آرزو می کند کریسمس ناپدید شود. او کریسمس را یک تعطیلات تجاری و مصرف گرایانه می داند که از ارزش های واقعی کریسمس دور شده است. او آرزو دارد که کریسمس به یک تعطیلات ساده و معنوی تبدیل شود که بر روی خانواده، عشق و همدلی تمرکز کند.

آنر یک دانش‌آموز بلندپرواز دبیرستانی است که تنها تمرکزش روی ورود به کالج آیوی لیگ است...

یک مسئول بلیط سینما فکر می کند پسر خدا است ، معتقد است همه برای سرنوشت خود باید با او در تماس باشند و …

کارلی، در فصل تعطیلات، با کمک همکارش، وایات، اهدافش را به پایان می‌رساند و در این راه، عشق و اعتماد به نفس پیدا می‌کند.

راشل در یک حلقه زمانی گیر کرده است و هر روز شب جشن هانوکا والدینش را دوباره تجربه می کند. او علاقه ای به زک، پسری که مادربزرگش می خواهد او را با او آشنا کند، ندارد. اما زک شاید تنها کسی باشد که بتواند به او کمک کند تا از این حلقه زمانی خارج شود و به زندگی عادی خود بازگردد.

لوسی، یک رقصنده جوان تصادف می کند . هنگامی که او از کما بیدار می شود، او و همسرش شروع به تمرین برای یک نمایش رقص می کنند. در این راه، او شروع به جستجوی پدر بیگانه خود می کند، راهی که ممکن است او را به عشق تغییر دهنده زندگی برساند...

فیلم در دهه 80 میلادی در جریان است و در مورد گروهی از افراد کنجکاو با رفتارهای غیر عادی می باشد که در تلاش هستند تا یک ماشین الکتریکی بسازند...

داستان فیلم در مورد دو دانش آموز دبیرستانی است: «دیو» که به دنبال برقراری رابطه با دختری دست نیافتنی است، و «ابری» که با پسری رابطه دارد که او را درک نمی کند...

When two people who no longer believe in love find each other, nothing can get in the way of their blossoming romance - except for a playful farce of miscues, meddling, and mistaken identity.

این فیلم داستان یک خانواده ی بزرگ ایتالیایی در مراسم کریسمس را روایت می کند. آن ها در حال آمادگی برای مراسم سنتی مهمانی هفت ماهی هستند...