When an old couple washes their gabbeh - a type of Persian rug - a young woman magically appears and tells them her life story.

داستان فیلم روایتگر شرح حال دخترانی است که حاضرند هر کاری انجام دهند تا بازی ایران-بحرین را برای ورود ایران به جام جهانی ببینند تا جای کسانی را که در بازی ایران-ژاپن جان خود را از دست داده اند خالی نباشد آنهاهرکدام با لباسی مبدل سعی می‌کنند وارد ورزشگاه بشوند اما تعدادی از آنها به دلیل ممنوعیت ورود زن‌ها به استادیوم دستگیر می‌شوند و ..

یک پیک موتوری ایرانی که شغلش تحویل غذاست، همه روزه شاهد بیشترین فساد و فاصله طبقاتی در شهر خود بوده و تصمیم می گیرد دست به جنایتی بزرگ بزند...

"ایوب" که در میان قاچاقچیان مرزی ایران و عراق، در روستایی کردنشین نزدیک مرز عراق زندگی می کند، با مرگ پدر، مجبور به مراقبت و نگهداری از سه خواهر و برادر بیمارش "مهدی" (در فیلم "مدی" تلفظ می شود) است. "مهدی" از یک بیماری مادرزادی رنج می‌برد، او در پانزده سالگی، جثه یک کودک را دارد. "روژین" خواهر بزرگ‌تر و نیز "آمنه" خواهر دیگر ایوب، در غیاب او، از مهدی نگهداری می کنند...

ساحل شاعر کرد-ایرانی به تازگی از حکم سی سال زندان در ایران آزاد شده است. در حال حاضر تنها چیزی که او را سرپا نگه می دارد ، این است که همسرش را پیدا کند ، که فکر می کند بیش از بیست سال است مرده است.

همه امید زندگی مش حسن به تنها گاوی است که در طویله اش دارد و از وجود آن علاوه بر امرار معاش خانواده خود، افراد روستا را نیز بهره مند می سازد....

کانگ به تنهایی در یک خانه بزرگ زندگی می کند، نون در یک آپارتمان کوچک در شهر. آنها ملاقات می کنند، و سپس از هم جدا می شوند، روزهایشان مانند گذشته در جریان است.