کوموری یویی هنوز درحال عادت کردن به زندگی با برادر های خون آشام سادیسمی ساکاماکی است. روابطش در زمان باقی مانده در دبیرستان چگونه ادامه پیدا خواهد کرد؟

Yui must teach detached gods to understand human emotions before the school year is over,or Yui and the gods will be stuck in school forever.

یوکی شروع به یادآوری قسمت هایی از گذشته اش می کند و به دنبال شناسایی خانواده ی حقیقی اش است. وقتی اسراری را که به منظور امنیت خودش پنهان نگه داشته شده بودند ، فاش می کند ، مجبور می شود بین کوران کانامه که زندگی اش را به او مدیون است و کریو زیرو که یوکی همیشه از او محافظت کرده ، یک نفر را انتخاب کند. یوکی مایل است درباره ی خانواده ی واقعی و گذشته اش بیشتر بداند. بنابرین جست و جویش را آغاز می کند. راز برملا خواهد شد. یوکی ، کانامه و زیرو آغاز یک معمای جدید و عشقی ممنوع را به نمایش می گذارند.

به نظر می‌رسد خون‌آشام‌ها در میان انسان‌ها زندگی می‌کنند. البته دولت از وجود آن‌ها خبر ندارد، چون ظاهرشان با انسان‌ها تفاوتی ندارد. آن‌ها هم نیازی به خوردن خون ندارند، اما وقتی حس میل یا عصبانیت به آن‌ها دست می‌دهد، می‌توانند به هیولایی کنترل ناپذیر تبدیل شوند.

  شیرایوکی ( Shirayuki ) یک دختر منحصر به فرد با موهایی به رنگ سرخ متولد شده یک روز به دیدار شاهزاده ی معروف اما نادان راجی ( Raji ) نائل میشه کسی که در یک نگاه عاشق و شیفته ی اون شده و بهش دستور میده تا به عنوان معشوقه در کنار اون زندگی کنه شیرایوکی که جایی برای رفتن نداره موهای خودش را کوتاه می کنه و به کشور همسایه فرار می کنه در حین مسافرت در جنگل زخمی میشه و جوانی به اسم زِن ( Zen ) بهش کمک می کنه ... هویت واقعی زِن چیست ؟ چه بلایی به سر شیرایوکی میاد ؟

 دختری که تنها خانوادش پدرش بود با کلی قرض تنهاش گذاشته و دختر سرگردون و آواره به سمت معبد می ره اما دست بر قضا دختر تبدیل به خدای اون معبد می شه و دچار مشکلاتی جدید و عجیب می شه…

A socially inept girl, Ririchiyo, seeks seclusion from others to attempt to improve herself and hence moves to a building that is rumoured to house the rich and powerful, when in fact it is meant for people with supernatural ances...

Wolf Girl And Black Prince

دبیرستان سیکا که زمانی یک مدرسه ی پسرانه بوده،خیلی بدنامه و علت اصلی اونم اینکه بدترین مکان ممکن برای دخترهاست. به دلیل کم بودن جمعیت دخترها وترس بیش از حد اونا از رفتار پسرا ،ایوزاوا میساکی شروع به تغییر دادن مدرسه و تبدیل اون به مکانی که دختر ها توش احساس امنیت کنند میکنه و برای رسیدن به این هدف میساکی علاوه بر اینکه رئیس شورای دانش اموزی میشه در همه ی زمینه ها از بدنسازی تا درسی خودشو بهترین میکنه. هرچند که میساکی تو مدرسه خیلی سختگیره ولی اخیرا مجبور میشه که واسه خرج خانوادش توی یک کافه به طور نیمه وقت کارکنه و متاسفانه توی یکی از روزهای کاریش تمام شهرتش به خاطر دیده شدنش در لباس پیشخدمتی توسط اوسوی تاکومی که یکی از پسرهای جذاب، مشهور و بی عاطفه ی مدرسست به خطر می افتد و...