چا جین ووک یک پسر از یک خانواده ثروتمند است که یک شرکت بزرگ را اداره می کند. او معمولا تنهاست و به دنبال عشق های یه شبه میگرده، اما زمانی که با لی یو می اشنا میشه زندگیش تغییر میکنه.توی این دنیای گذرا که پر از ادمای پر مشغله است ادماییم هست که دوست دارن عاشق بشن و یه رابطه ی معنی دار داشته باشن بجای رابطه های یه شبه که بهشون نشون بده که احساس واقعی چیه، این زوج هم یه شبو باهم میگذرونن، وبعد از سه سال دوباره همدیگه رو ملاقات میکنن و در نتیجه درگیر یه کشش عشقی میشن که کمکشون میکنه رو پا خودشون وایسن و در نهایت اونا عاشق همدیگه میشن …

هوجون یک ستاره و آیدل بسیار مشهور است و از طرفی گئون یانگ خبرنگاری است که برای یک مجله خبری کار میکند . روزی گئون یانگ تصمیم میگیرد برای نوشتن یک مقاله خبری در مراسم افتتاحیه ی یک کلاب شرکت کند . در طول مراسم این خبرنگار شاهد رفتار خشونت آمیز ستاره ی معروف یعنی هوجون شده و همه چیز از اینجا آغاز میشود …

یون هوان کی مدیر عامل یک شرکت روابط عمومی است اما بسیار خجالتی است. به دلیل شخصیتی که دارد، کارمندانش او را به خوبی نمی شناسند. چاه رو وون کار خود را در شرکت هوان-کی آغاز می کند. او پرانرژی است و به خاطر کارش به رسمیت شناخته می شود، اما تنها علاقه او مدیرعاملی است و...

دو مین ایک (کیم یونگ کوانگ) رئیس باهوش یک شرکت مخابراتی است که نه تنها انسان ها رو در نگاه اول شناسایی میکنه حتی میتونه فکرشون رو هم بخونه! او برای هرچیزی مدام منشیش رو صدا میزنه و کارهاشو انجام میده! منشی پر جنب و جوش او جانگ گال هه است که یک زندگی دوگانه داره. بعد از اینکه جانگ گال هه از کارش اخراج و همچنین اختلال در چهره دو مین ایک تشخیص داده میشه…

Jealous when her friend steals and marries her first love, a woman lies that she too is married. The lie ensnares a hotel president who goes along with the lie for his own reasons. Will the lie become reality?

این سریال ماجرای زنانی را روایت میکند که دهه سی ، چهل و پنجاه سالگی خود را میگذرانند و با مشکلات و بدبختی های غیرقابل پیش بینی رو به رو شده و سعی در حل آن ها دارند و در این راه نیز برای یافتن عشق واقعی تلاش میکنند و…

 درباره دو زن هست که اسم هر دوی اونها اوه هه یونگ هست که بخاطر اسم مشترکشون زندگیشون با هم قاطی شده, مشکل اونها فقط اسمشون نیست بلکه حرفه اونها هم مشکل ساز شده, هر دوی اونها برای کمپانی های بزرگ (شاید هم هر دو در یک کمپانی) کار میکنند, یکی از اونها رهبر تیم هست و اون یکی دستیار مدیر . کیم آه جونگ نقش دستیار مدیر رو داره. مردی در زندگی اونها هست که توانایی دیدن اینده رو داره.

ساکنان دهکده ای گرفتار خشکسالی شدن. ایزد آب «ها بوک» به شرط قربانی شدن یه دختر به عنوان عروسش، میتونه اجازه بده باران بر دهکده ببارد. سوآ تصمیم میگیره عروس هابوک بشه و همه جا رو دنبالش میگرده، در نهایت هابوک رو ملاقات میکنه، ولی ایزدِ آب کاملا با چیزی که در تصوراتش بود فرق میکنه….