داستان رمان 16 سال بعد از زمانی اتفاق می افتد که ” قانون نظم و اخلاق اجتماعی در تربیت سالم کودکان” صحبت کردن با زبان بی ادبانه را در کشور ممنوع کرد. تانوکیچی اکوما در مدرسه ممتاز اخلاق اجتماعی کشور ثبت نام می کند و دیری نمی گذرد که توسط موسس سازمان ضد اجتماعی به این سازمان دعوت می شود یعنی ” آیامه کاجو” به این سازمان دعوت می شود. به عنوان عضوی که به زور توسط آیامه وارد سازمان شده ، تانوکیجی سر از کار های تروریستی علیه رئیس شورای دانش آموزی “آنا” در می آورد ، کسی که تانوکیچی عاشقش است!

در 11 سالگی، کوتوکو ایواناگا به مدت 2 هفته توسط یوکای ربوده شد و از او خواسته شد تا به "خدای خرد" آن ها تبدیل شود، رابطی بین روح و دنیای انسان ها، او به سرعت قبول کرد ولی بهای آن چشم راست و پای چپش بود. حالا، شش سال گذشته، هر وقت یوکای بخواهد مشکلاتش را حل کند، برای مشاوره به نزد کوتوکو می رود. در همین زمان، کورو ساکوراگاوا دانشجوی 22 ساله، به تازگی با دوست دخترش بهم زده بود بعد از اینکه هر دو با یک کاپا مواجه شدند و او به تنهایی فرار کرد. دیدن این برای او شانسی بود تا با کورو نزدیک تر شود. کوتوکو سریعا وارد عمل شد، با این امید که روزی با کورو ازدواج کند. ولی، او به زودی متوجه شد که کورو مشکلاتی دارد. با دانستن این، از کورو خواست تا در حل مشکلات فراطبیعی مختلف به او کمک کند، با این آرزو که همکار تازه اش در نهایت به او علاقه مند شود.

در دنیا ما، نژاد انسان همواره درباره چند مشکل مهم بحث میکنند، مانند: کدوم دختر بهترین دخترـه؟ و به ما نشان میدهند که دنیای خیالی اونقدر ها هم با دنیای ما تفاوت نداره.

  هیولا ها واقعی هستند و عاشق ما می شوند! سه سال پیش ، جهان متوجه شد که هارپی ها ، سنتور ها ، دختران گربه ای و تمام موجودات این چنینی تخیلی نیستند و از گوشت و خون اند و نیازی به گفتن هم نیست که صدف و پر و شاخ و دندان های نیش هم دارند! به لطف نمایش تبادل فرهنگی بین گونه ها ، این موجودات که زمانی اسطوره ای بودند حال وارد جامعه شده اند یا حداقل درحال تلاش برای ورودند! وقتی یک نوجوان از همه جا بی خبر و بدبخت به نام کوروسو کیمیهیتو در برنامه تبادل دولت ، به عنوان یک داوطلب قرار داده می شود ، زندگی اش به کل تغییر می کند یک لامیای شبیه به مار به نام میا می آید تا با او زندگی کند و این وظیفه کوروسو است تا از او مراقبت کند و مطمئن شود او زندگی روزمره را یاد گرفته و وارد جامعه می شود...

A mysterious love letter winds up in Keiki's locker with a pair of white panties! Will he be able to find the panty-leaving-Cinderella?

کاتسوکی پسر خودسر و بی باکیه که به همراه دختر زیبایی که در اصل دختر پادشاه شیاطین (ساتان) هست از دنیای جادو و شمشیر به اسم (آریزادو) به دنیای واقعی بر میگرده. سازمانی بین المللی به اسم (بابل) وجود داره که وظیفش محافظت از افرادیه که از دنیاهای دیگه به این دنیا اومدن. اینجاست که داستان و ماجراجویی ها برای محافظت از این دختر شروع میشه.

دانش آموز سال اول دبیرستانی به نام توئجو باسارا ناگهان از سوی پدرش مورد سوال قرار گرفت "تو گفتی یک خواهر کوچیک می خوای، آره؟" او به زودی ازدواج خواهد کرد. بعد از آنکه برای باسارا دو خواهرخوانده زیبا به جا گذشت به مسافرت دوری رفت. ولی شکل واقعی میو و ماریو ارباب دیو بود. باسارا وارد یک قرارداد دو طرفه با میو شد ولی اشتباها یک قرارداد برعکس!

ریو یامادا یک دانش اموز سال دوم در مدرسه سوزاکو هست. ربو همیشه دیر به مدرسه میره و در کلاس همیشه چرت میزنه و نمرات پائینی نیز دارد، زندگی اش ملال آور است و از سوی دیگر Urara shiriaishi یک دانش زیبا با نمرات بالا است . و یک روز جای این دو عوض میشه "بدن های این دو جا به جا میشه" ریو میشه Urara و Urara میشه ریو ...

بالاخره بعد از سالها عشق ورزیدن یک طرفه، «نائویا موکای» با دوست دوران کودکی‌اش یعنی «ساکی ساکی» قرار میگذارد. با این وجود، در همان حین که خود را پایبند به این عشق میداند از سمت فردی دیگر یک اعتراف عشقی دریافت میکند و...

انسانیت توسط فاجعه ی بی سابقه ای مورد حمله قرار گرفت که به اون ضربه ی اینورتیا میگن , تمام دنیا نابود نابود شده , ولی انسانیت قدرت جدیدی بدست آورد به نام جِنِستِلا.