یک پلیس تازه کار یک شب در ایستگاه پلیس کابوس های وحشتناکی میبیند…

بث خسته از جاده به ملاقات خواهر بزرگترش الی می‌رود که سه کودک را به تنهایی در آپارتمانی کوچک در لس آنجلس بزرگ می‌کند. دو خواهر کتابی باستانی پیدا می‌کنند که شیاطینی خشن و تشنه به خون را به دنیا می‌آورد و در آپارتمان آنها در لس‌آنجلس غوغا می‌کنند و آنها را وارد نبری کابوس وار برای بقا می‌کند...

به یک معتاد در حال بهبودی این فرصت داده می شود که بفهمد چه اتفاقی برای پسر گم شده اش افتاده است...

After the alleged suicide of her priest brother, Grace travels to the remote Scottish convent where he fell to his death. Distrusting the Church's account, she uncovers murder, sacrilege and a disturbing truth about herself.

یک مهمانی خانگی نوجوانان با حمله بیگانگان به وحشت تبدیل می‌شود و دو خواهر و برادر دشمن هم را مجبور می‌کنند تا برای زنده ماندن در شب با هم متحد شوند...

رنفیلد، سرسپردۀ دراکولا و زندانی چندین دهه در آسایشگاه دیوانه، آرزوی زندگی دور از کنت، خواسته‌های مختلف او و همه خونریزی‌هایی را دارد که با آنها همراه است...

پس از اینکه اینز بدون عذرخواهی و به شدت وفادار پسرش تری را از سیستم نگهداری از کودکان می رباید، مادر و پسر تصمیم می گیرند تا حس خانه، هویت و ثبات خود را در شهر نیویورک که به سرعت در حال تغییر است، بازیابند...

بن و خانواده‌اش پس از به ارث بردن املاکی در نزدیکی ساحل ، به طور تصادفی موجودی باستانی و بسیار قدیمی را که برای دوران‌های زیادی نسل پدران و جدانشان را به هراس‌ انداخته بود، آزاد می‌کنند...

خانواده ای که در یک دکل فرسوده در باجا گیر افتاده اند، با یک کوسه مگالودون انتقام جو روبرو می شوند...

مردی به شدت مضطرب اما خوش‌نظر که رابطهٔ بدی با مادر خود دارد و هرگز پدرش را نشناخته‌است مادرش می‌میرد، او به خانه سفر می‌کند و در راه خود تهدیداتی ماوراءطبیعی را تجربه می‌کند...

«پدر روحانی گابریل امورث، جن‌گیر اصلی واتیکان، با شیطان‌هایی که مردم بی‌گناه را تسخیر می‌کنند، می‌جنگد. پرتره‌ای دقیق از کشیشی که گفته می‌شود در طول زندگی خود بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ مورد «جن‌گیری» انجام داده‌است...