میلیون ها مایل دورتر از "کلموت" یا "اسکالیبور"،این فیلم به شکلی بی رحمانه از افسانه ارتورچهره برمیدارد...

زنی جوان دست به خودکشی زده و هیچ توضیحی برای همسر داغدارش به جای نمی گذارد.فیلم از طریق فلشبکها نشان می دهد آنها چگونه با یکدیگر آشنا شده،ازدواج کرده و در نهایت زن چگونه در القای شیوه زندگی خود به همسرش ناموفق می شود و...

یک نقاش جوان به طور تصادفی در حال خودکشی در پاریس است. به تدریج ، او متوجه می شود که به معشوقش قول داده که آن شب او را روی پل ملاقات کند ، و او نتوانست حاضر شود طی دو شب آینده ، ژاک عاشق او می شود...

"ماچته" نوجوانی است که در کشوری با وضعیتی دشوار زندگی می کند. مادرش در حال مرگ است و پدرش از او مراقبت نمی کند. یک شب در میان جنگل او با "آرسن" آشنا می شود. "آرسن" شکارچی دهکده است. او تصور می کند پلیس دهکده را به قتل رسانده است. او تلاش می کند از "ماچته" استفاده کرده و برای خود یک عذر موجه بسازد...

یک اسکناس 500 مارکی تقلبی از شخصی به شخص دیگر و از فروشگاهی به فروشگاه دیگر منتقل می شود تا اینکه به دستان یک انسان بیگناه می افتد. کسی که باعث می شود تبدیل به جنایتکار و قاتل شود...

 کشیشى جوان ( لیدو ) به روستایى مى‏رود و کارش را آغاز مى‏کند . صحبت و دوستى با اهالى از جمله « دکتر دلباند » ( بالپتره ) ، کنتى ثروتمند ( ریوى‏یر ) و خانواده‏اش تصویرى است از حاکمیت بى‏ایمانى و ناامیدى بر جهان .

Anne-Marie joins a Dominican convent as a novice where she knows Therese. After shooting a man for which she was imprisoned, Therese protests her innocence reluctant to tell her secret.

داستان فیلم در مورد تولد، زندگي و مرگ الاغي در دهکده اي فرانسوي در نزديکي سوييس می باشد...

داستان فیلم در مورد تولد، زندگي و مرگ الاغي در دهکده اي فرانسوي در نزديکي سوييس می باشد...

 « ميشل » ( لاسال ) جوان تنهايى است که بتازگی از زندان به جرم دزدی آزاد شده است. بعد از مرگ مادرش او براى گذران زندگى جيب‏برى مى‏كند ...

یکی از اعضای جنبش مقاومت فرانسه بنام «آندره دویگنی» که توسط نازی ها دستگیر و زندانی شده است، قصد گریختن از زندان را دارد. سپس در روزی یکسان او به مرگ محکوم می شود، و همینطور یک زندانی جدید به سلول او می فرستند، که ممکن است جاسوس باشد. اکنون او یا باید هم سلولی اش را بکشد، یا اینکه ریسک کند و او را در جریان برنامه هایش برای فرار بگذارد...